شايدارسطو اولين كسي باشد كه به اهميت هيجانات در تعاملات انساني توجه كرد! او مي گويد؛ عصباني شدن آسان است و همه مي توانند عصباني شوند، اما عصباني شدن در مقابل شخص درست، به ميزان درست، در زمان درست و به دليل درست و البته به روشي درست كار آساني نيست.
در دهه هاي اخير پژوهشگراني مثل كارووسو و سالووي و نيز دنيل گلمن نوع جديدي از هوش را معرفي كرده اند به نام هوش هيجاني. افراد باهوش هيجاني در بكارگيري هيجانات خود استادانه عمل مي كنند و پژوهش ها نشان داده است كه داشتن هوش هيجاني به ميزاني بيش از هشتاد درصد، موفقيت رهبران در سازمان را رقم مي زند و اين در حالي است كه تاثير هوش شناختي يا به اصطلاح آي كيو كمتر از ده درصد است.
نكته مهم در هوش هيجاني قابل آموزش بودن آن است و با تمرين هايي نسبتا ساده مي توان در مدت زماني كمتر از يك سال، بهبودهايي جدي در اين زمينه كسب كرد